البته این مقالش تحلیلی واسه اونایی که بزور میخونند هیجانی نداره
- داشتن رهبری خودخوانده که دقیقا درباره این شبکه صدق می کند؛ بنابراین، کافی است از رهبر این شبکه پرسش شود استادش کیست و نزد کدام یک از عرفا یا متخصصان طب و یا کدام دانشمند تلمذ کرده و استاد مبانی اعتقادی وی کیست؟ قطعا هیچ استادی معرفی نمی شود و این فرد می گوید هرچه دارد و هرچه تدوین کرده است، بدون شاگردی...
ی شک عوامل آشکار و پنهان «فرقه گرایی» و آثار و نتایج آن، از دو منظر اندیشمندان غرب و جهان اسلام پوشیده نیست.
اما این که چرا فرقه های شبه عرفانی خطرناکند، باید به علت فاعلی آنها که دسیسه های دشمنان امت اسلامی، جهل و تعصب، افراطگرایی، جدایی دین از اخلاق، قشری و سطحی سازی دین و شریعت، جداسازی دین و علم، دوری از دین ناب و احکام عقلی و منطقی و گرفتار آمدن در افکار پوچ اشاره کرد.
این پرسش که آیا به فرقه ها می توان مکتب خطاب کرد همیشه وجود داشته است. اما کدام مکتب و یا کدام ایدئولوژی؟ آیا این سخن که گفته می شود این شبکه یک فرقه است، آن هم با ایدئولوژی خاص که بهمثابه یکی از شبه عرفان های وارداتی عمل می کند، صحیح نیست؟
مگر فرقه ایجاد کردن چه شاخص هایی دارد که این شبکه را فاقد این شاخص ها بدانیم؟ و مگر کسی که فرقه تشکیل می دهد، تابلو می زند که این جا فرقه تشکیل شده است؟ و مگر رهبر یک فرقه، اعلام می کند که رهبر یک فرقه است؟ خیر اینگونه نیست، بلکه اتفاقا مقاومت هم می کند و فرقه ای بودن خود و تشکیلاتش را نفی می کند.
اما ما در این جا شاخص های یک فرقه را نوشته و با شبکه شبه عرفانی تطبیق می دهیم تا مشخص شود این مکتب نوظهور درواقع یک فرقه وارداتی است!
و اما شاخص های یک فرقه:
1- داشتن رهبری خودخوانده که دقیقا درباره این شبکه صدق می کند؛ بنابراین، کافی است از رهبر این شبکه پرسش شود استادش کیست و نزد کدام یک از عرفا یا متخصصان طب و یا کدام دانشمند تلمذ کرده و استاد مبانی اعتقادی وی کیست؟ قطعا هیچ استادی معرفی نمی شود و این فرد می گوید هرچه دارد و هرچه تدوین کرده است، بدون شاگردی در مقابل بزرگان عشق و معرفت بوده است و این یعنی خودخوانده بودن، پس از این بعد، فرقه بودن شبکه اثبات شده و هیچ شکی در آن نیست.
2- این تشکیلات و رهبر آن مانند دیگر شبکه های ایجادشده و وارداتی و وابسته به شبه عرفان های مسیحی، یهودی و بودایی مانند رام الله، tsm، tm و... عرفان را سرلوحه کار خود قرار داده و دم از عرفان گرایی می زنند، ولی این عرفان منطبق بر کدام عرفان الهی و دینی است و نقش مذهب آن هم مذهب نورانی تشیع در کجای این عرفان گرایی است و برداشت های قرآنی در این حلقه عرفانی از کدام یک از مفسران بزرگ قرآن گرفته شده است؟ و اساسا مگر رهبر این شبکه غیرقانونی، قرآن بلد است که اصرار دارد شبکه خودساخته اش را با آیات نورانی قرآن اثبات کند؟ این دومین دلیل فرقه بودن این شبکه شبه عرفانی است.
3- معمولا فرقه ها (رهبران و مریدان اصلی) هیچ کدام به مراجع معظم تقلید رجوع نمی کنند و بنای شرعیات با تشخیص خودشان است. خوب است مریدان از این رهبر خودخوانده سئوال کنند که با نظرات فقهی کدامیک از مراجع جلو رفته است و در مقابل سئوالات، آیا خود پاسخگو بوده یا ارجاع به نظرات فقیه جامع الشرایط داده است؟ و یا اساسا خمس و زکات و... را به کدام یک از مراجع داده و یا در ایام عمرش مقلد بوده یا خود اجتهادی داشته و سواد اجتهادش را از کجا آورده است؟ این سومین دلیل فرقه بودن این شبکه غیرقانونی است.
4- معمولا در چند سال اخیر، رهبران فرقه ها برای این که خود را بین دیگران مطرح کنند و در آشکار و پنهان مرید جمع کرده و روی آن ها اثر بگذارند، سعی در طرح قدرت ماورایی دارند، مثلا داشتن انرژی درمانی، شفادرمانی، اسکن درمانی و یا ارتباط با ارواح و اجنه و موکل و دیگر موجودات ماورایی و یا ارتباط با غیب و ملکوت و... و اتفاقا رهبر این شبکه غیرقانونی نیز با طرح این که با کانال های منفی و مثبت در هستی و نهایتا روح القدس ارتباط دارد، سعی در نشان دادن قدرت خود به دیگران داشته و با این شیوه، درمانگری را پیشه کرده و بدین واسطه و با درمانگری ماورایی، مریدپروری کرده و جالب است که اگر بیمار درمان نشود، می گویند وی تسلیم نشده و مقاومت کرده است، زیرا در این نوع از درمانگری، باید فرد اول کاملا تسلیم شود و خود را در اختیار درمانگر بگذارد و بعد از تسلیم و با القائات انجام شده، خود را شفایافته ببیند؛ بنابراین، اگر این کار، یعنی فرادرمانی یک اصل باشد، پس چرا منطبق به علم روز دنیا نیست و دانشگاه ها و اطبای حاذق، دارودرمانی را تجویز می کنند؟ به هر جهت، بیشتر رهبران فرقه های وارداتی می کوشند از این راه قدرت نمایی کنند و ...
5- یکی دیگر از شاخص های فرقه ها، ایجاد تشکیلات و دایر کردن کمیته ها و حلقه های گوناگون پنهان و آشکار است که معمولا بهصورت هرمی پیش می رود و فراگیر می شود و هر کدام از این کمیته ها و حلقات وظایف خاصی دارند؛ آموزش، حقوقی، آرشیو، نشر، ارتباطات، پژوهش، سایت و... شبکه شبه عرفانی فوق نیز از این جهت مستثنا نبوده و کمیته ها و حلقات مختلفی دارد و البته گاه حلقه های پنهان مانند کمیته ارتباط با خارج، کمیته انضباطی، کمیته جمع آوری پول و هزینه و... نیز فرقه ها را در راه اهدافشان کمک می کند.
6- یکی از اهداف فرقه ها نفوذ و عامل گیری در مراکز حساس و مهم است؛ بنابراین، خوب است این شبکه شبه عرفانی هم که عوامل خاصی در مراکز رسمی و غیررسمی رسانه ای، آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و... دارد، بررسی و از آن پرسیده شود که چرا و به چه دلیل، سعی دارد در این مراکز، افرادی را جذب کند تا بتواند اهداف خود را پیش ببرد. این حرکت نیز؛ بنابراین کلیه مراکز رسمی باید در این زمینه توجه بیشتری داشته و مراقبت کنند اسناد و مدارک درون سازمانی ایشان بهراحتی در اختیار این فرقه ها قرار نگیرد.
7- یکی از شاخص های دیگر فرقه ها، تهدید کسانی است که به شکلی با رهبر فرقه و یا مریدان درافتاده و با روند کار آنها مخالفت دارند، با این افراد بهشدت برخورد می شود و مورد بایکوت قرار می گیرند و تا مرحله حذف فیزیکی پیش می روند که با توجه به رخدادهای سال گذشته، می توان در مورد این شبکه شبه عرفانی به نتایج خاصی رسید که البته تشخیص با نیروهای انتظامی و قضایی است و آنها باید بررسی دقیق کنند.
8- از دیگر شاخص های یک فرقه، ایجاد شبهه در اعتقادات اسلامی و قرآن و اهل بیت ـ سلام الله علیهم ـ و... است که این شبکه شبه عرفانی نیز این راه را پیشه خود کرده است؛ بنابراین، در برخی جلسات، شبهات اساسی به وحی و راه انبیاء ـ علیهمالسلام ـ وارد می کنند و با این قید که می خواهند رحمانیت عام الهی را برشمرند، مسیر حق معصومین ـ علیهمالسلام ـ حذف و ارتباط مستقیم انسان ها با روح القدس مطرح می شود؛ همچنان که در اساسنامه این شبکه شبه عرفانی، این شبهات آشکارا دیده می شود.
9- شاخص دیگر تشکل های شبه عرفانی، ایجاد گستردگی و شاخه های گوناگون در درون و بیرون کشور است که این شبکه هم در برخی کشورهای شرقی و غربی، حلقه هایی را ایجاد و سعی در معرفی، عضوگیری و گسترش شبکه خود دارند؛ با اهداف از پیش تعیین شده بهویژه ایجاد شبکه ماهواره ای.
10- همه فرقه های شبه عرفانی در آغاز، تلاش دارند خود را غیرسیاسی و تنها فرهنگی و اجتماعی معرفی کنند؛ اما به موقع و در برخی تنگناها به ناگاه سیاسی می شوند و چهره عوض می کنند و حتی اصول شبه عرفانی خود را نیز کنار می گذارند. خوب است هنگامی که رهبران این فرقه ها دستگیر می شوند، به عملکرد مریدان و تحلیل ها و برخوردها و تهدیداتشان نگاهی انداخته شود تا این قضیه به وضوح اثبات شود.
در مجموع، با تعمقی در گروه های شبه عرفانی و بررسی اهداف ایشان در تشکیل فرقه های فرادینی و فرامذهبی به این نتیجه خواهیم رسید که دشمنان اسلام و مسلمین بهویژه دشمنان تشیع، هیچ راهی جز ایجاد فرقه های گوناگون در ایران برای بر هم زدن صفوف مسلمین ندارند و می خواهند از این راه، جامعه مسلمین را به ضعف بکشانند تا شیاطین بهراحتی در ایمان مسلمانان رسوخ کند؛ بنابراین تنها راهش شناخت و معرفی این شیاطین در تشکیل فرقه هاست